تو مثل چشم دریا عاشق و پاک و بارانی، و من یک تکه از دریا ولی نمناک و طوفانی، به یاد چشمهای تو فال میزنم امشب ، ببینیم میروی آخر از اینجا یا که می مانی؟!.. تو را جان همانی که جدایت کرد از چشمم همین امشب بیا در کلبه ی سردم به مهمانی عجـب روز قشنگی بود روز آشــــنائـــیمـــان،
چه شد حالا که از آن انتخاب خود پشیمانی؟
همه از یاد بردند مرا من ماندم و چشمت تو هم رفتی و یادت رفت نام من به آساني چه زود از یاد بردی آن قرار روز اول را همان که قول دادی این پریشان را نرنجانی اگر چه رفته ای بار دیگر برنمی گردی ولی دیوانه ات هستم خودت هم خوب میدانی

آمار
وبلاگ:
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 34215
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1
:: بازدید از این مطلب : 628
|
امتیاز مطلب : 241
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53